یکی شدن مایکی شدن ما، تا این لحظه: 13 سال و 10 ماه و 11 روز سن داره
مامان خانممامان خانم، تا این لحظه: 30 سال و 6 ماه و 25 روز سن داره
باباجونباباجون، تا این لحظه: 36 سال و 2 ماه و 29 روز سن داره
 مطهره خانم مطهره خانم ، تا این لحظه: 8 سال و 2 ماه و 26 روز سن داره

*دردانه قلبم*

مسافر

1393/9/27 12:11
نویسنده : مامان
291 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزیز دلم خوبی؟خیلی دوست دارم زود زود بیای تو دلم اما دعا میکنم این تیکه باقی مونده دفع بشه با خواست خدا ایشالله بعد عید بیای پیشمون.

باباجون سه شنبه 18 آذر نزدیکای ظهر بهم زنگ زد گفت وسایلم رو آماده کن میخوام برم کربلا.

منم که از تعجب مونده بودم چی بگم چیزاشو جمع وجور کردم اومد خونه گفت دارم با دوستام میرم کربلا منم دیگه نه نیاوردم سپردمش به خودآقا.

خلاصه بابایی که از در رفت زنگ در زدن مامانم بود تو ی را ه همو دیده بودن و اومدن دنبالم ببرنم نیاسر یعنی اونام همینجوری اومده بودن کار خدا رسیدن اومدن منو بردن و بابایی ساعت 3 صبح زنگ زد گفت از مرز رد شدن ی بار دیگه هم پنج شنبه زنگید گفت کربلا رو زیارت کردم و رفتم خونه یکی از مردم نجف شام میخوریم فردا راهی ایرانییم 

خلاصه که جمعه ساعت 10 صبح وارد ایران شد و تا یکشنه نور آباد خونه رفقا بود یکشنه ساعت 4 رسید خونه. 

مامان جان سفارش داده بودم برات ی چیزی از اونجا بخره تبرک کنه واست ی لباس خریده خیلی نازه دخترونه هستش تا ببینیم شما کی میای بزرگ بشی تنت کتیم اگه پسرم باشی ی بار بهت میپوشونم چشمک

واسه منم ی انگشتر در نجف خریده بود.باباجون خیلی زحمت کشیدی مرررسیمحبت

چند وقتیه با خودم میگم شاید ایندفعه دو قلو باشین بوس 

هر چی خدا بخواد راضیم فقط سالم باشی.دعا کن برامامان که خوب بشم این روزا حال خوشی ندارم گلم 

 

                              

پسندها (1)

نظرات (2)

فرشته كوچولوي ما
2 دی 93 16:39
سلام عزيزم ، انشاءلله به زودي خبراي خوب واسمون ميذاري ممنون كه سرزدي، بازم بيا پيشمون
مامان
پاسخ
سلام خانمی مرسی عزیزم چشم
مهربوون
7 دی 93 15:50
منتظر خبرهای خوب هستیم عزیزم
مامان
پاسخ
مرسی فدات شم ایشالله